چقد سخته وقتی ازت میپرسه: ناراحت شدی ؟ اشک از چشات بریزه و بگی اشکال نداره …
بعضى وقتا توى دعوا فقط باید نگاه کنى!! سکوت کنى!! فخشاشو بده و بهونه هاشو ب جون بخرى! حرفاش ک تموم شد بغلش کنى و آروم در گوشش بگى با من نجنگ! من دوستت دارم… چوپان قصه ی ما دروغگو نبود ، او تنها بود و از فرط تنهایی فریاد گرگ سرمیداد ، افسوس که کسی تنهایی اش را درک نکرد و در پی گرگ بودند و در این میان فقط گرگ فهمید که چوپان تنهاست.

نظرات شما عزیزان:
|